منوی اصلی


نویسندگان


لینک دوستان

وبلاگ تخصصی سلاح وشکار

آشناترين ها

آموزشی و اطلاع رسانی

quartz1

Hot News

کانون شرق نو

کلبه شادی

مجله انلاین برنا

ای اف دی دانلود.::مخصوص هکرها::.

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک   ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و اطلاعات برای بهبهانیهای گل و آدرس www.behbahanfun.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد .





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 54
بازدید هفته : 1090
بازدید ماه : 1285
بازدید کل : 846821
تعداد مطالب : 472
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1


type="text/css">//Ashoora.ir|Oghat Begins

آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

سرگرمی و اطلاعات


لوگوی دوستان


بر چسب ها




دوران نامزدی را بخوبی بگذرانید(راهکارها)

31 خرداد 1389

 

 

راهکارهایی برای گذراندن دوران نامزدی شیرین و موثر

 

در فرهنگ ما خیلی از دختر و پسر ها قبل از اینکه به زیر یک سقف مشترک بروند ،دوران نامزدی یا همان عقدکردگی را تجربه می کنند ، که هم فرصتی برای شناخت بهتر یکدیگر است و هم روز هایی با مسئو لیت کمتر و فرصت بیشتر برای ذخیره ی مهر و محبت. در این مقاله راهکارهایی
برای گذراندن دوران نامزدی شیرین و موثر را می خوانید:

قسمت‌هایی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به‌صورت معمولی امکان‌ندارد بر آن‌ها آگاهی یابید مگر آن‌که با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به‌طور متناوب -نه‌پیوسته- او را می‌بینید ، هیچ راهی بهتر از این نیست که در عمل و در مقاطع زمانی مختلف و کوتاه، با او زندگی کنید. در دیدارهای کوتاهِ دو یا سه‌ساعت در هفته، افراد اغلب، بهترین رفتارشان را نشان می‌دهند. واقعیت در زمان طولانی‌تری، و در ارتباط نزدیک تر آشکار می‌شود. – درمی‌یابید که آیا سبک زندگی شما و همسرتان، از تفاهم و هماهنگی حقیقی برخوردار است یا خیر.

ویژگی‌هایی که باعث می‌شوند عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید ، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگیِ شما را بعد از آن‌که هم‌خانه شدید، تضمین کند.

ممکن است از عشق‌ورزیدن به کسی لذت ببرید اما از زندگی با او نه. ویژگی‌هایی که باعث می‌شوند عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید ، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگیِ شما را بعد از آن‌که هم‌خانه شدید، تضمین کند. ممکن است دریابید که سبک زندگی شما و همسر آینده تان، با یکدیگر هماهنگی و هم‌خوانی ندارد.- درمی‌یابید که قابلیت و توانایی همسرتان در ایجاد ارتباطی حقیقی و کانونی گرم، چه میزان است. ممکن است هرگز متوجه نشوید که همسرتان تا چه حد تمایل و قابلیت ارتباطی مستحکم و صمیمی را دارد مگر این‌که تعهد زندگی مشترک با او را عهده‌دار شوید. تنها وقتی‌که مجبورید با هم راجع ‌به امور اقتصادی، غذا، مسؤولیت‌های خانه، تملکات و… تصمیم بگیرید ، می‌توانید از این‌که آیا همسرتان همراه خوبی است یا نه، مطمئن شوید. می‌توانید از ازدواج به ‌دلیل‌های نادرست و زندگی مشترک زودهنگام و نسنجیده دوری کنید.

زندگی مشترک، می‌تواند تجربه‌ی شیرینی از یک رابطه باشد اما چنان‌چه زودهنگام، نپخته و نسنجیده به آن وارد شوید ، اشتباه بزرگی خواهد بود.

شیوه‌های ایجاد خشنودی در دوران نامزدی

همسران جوان با سرمایه‌گذاری در بانک عاطفی یکدیگر، می‌توانند عشق و علاقه‌ی خود را برای زندگی آینده ، حفظ نمایند. این سرمایه‌گذاری‌ها می‌تواند شامل مهرورزیدن‌ها، ابراز احساسات، توجه و محبت در لحظه‌های باهم بودن در دوران نامزدی و مراحل آغازین زندگی مشترک باشد.

درحقیقت، توجه و محبتی که زوج‌ها در روزهای نخستین شروع زندگی به یکدیگر داشته‌اند، طی چندین سال زندگی مشترک نیز (با تکرار و تنوع آن‌ها) به‌صورت سرمایه‌ای برای زندگی مشترک آینده‌شان محسوب می‌شود به‌طوری‌که با عادی شدن رابطه‌ی زناشویی، شما می‌توانید از سپرده‌های عاطفی خود که در دوران شروع زندگی مشترک سرمایه‌گذاری کرده‌اید، برداشت کنید و این، وقتی امکان‌پذیر است که نه‌تنها پیوسته به‌طور لفظی و عملی به همسرتان بفهمانید که دوستش دارید، بلکه در هر فرصتی که به‌دست می‌آورید، عشق و علاقه‌ی خود را به او نشان‌دهید.

این‌کار با انجام روش‌هایی مهرورزانه، امکان‌پذیر است که شما برای ایجاد هیجان و خشنودی احساسی در همسرتان، می‌توانید از آن‌ها استفاده نمایید.بعضی از شیوه‌هایی که در این قسمت به آن‌ها اشاره شده است،‌ممکن است در نظرتان رؤیایی یا طنزگونه باشد اما به شما اطمینان می‌دهیم که برای خشنودی همسرتان، فوق‌العاده مؤثر است.

فراموش نکنید که در طول زندگی مشترک، اگر همسرتان از لحاظ احساسی خشنود نباشد، اغلب نمی‌تواند به خواسته‌های شما پاسخ مساعد دهد.

خشنودی احساسی ، به این معناست که شما (زن و مرد) باید فداکاری کنید، رفتاری مهربانانه با نامزدتان در پیش بگیرید، از او تعریف کنید و لحظه‌های شاد و خاطره‌انگیزی را برایش فراهم آورید.
توجه داشته باشید که کارهای کوچک، از نقطه‌نظر همسرتان، بسیار بامعناست.مطمئن باشید نشان‌دادن علاقه و عشق‌تان با برنامه‌ریزی، کاری بس عظیم و فوق‌العاده است. باید بدانید اقدام‌های کوچک مهربانانه، به همسرتان نشان‌می‌دهد که او را چه‌قدر دوست دارید ،‌برایش احترام قائل هستید، از او قدردانی می‌کنید و مهم‌تر از همه، با این کار سبب می‌شوید که همسر آینده‌تان، احساس کند برای شما از هر کسی مهم‌تر است.

تاریخ روزهای مهم زندگی نامزدتان را در‌نظر داشته باشید. شما به یکدیگر علاقه دارید، بنابراین سعی‌کنید همیشه عشق و علاقه، در اعماق چشم‌های‌تان موج بزند. همیشه چشم‌انتظار هم باشید. سخنان او را با گوش دل‌تان بشنوید. تا حد امکان، به امور پدر و مادر یکدیگر رسیدگی کنید. از وسایل مورد علاقه‌اش به‌خوبی نگه‌داری کنید. با تمام افرادی که برایش کار می‌کنند، مهربان و نسبت به آنان خیرخواه باشید. در طراحی نقشه‌های‌تان، با یکدیگر هم‌فکری کنید. در قلب‌تان برایش جایی چون صدف بسازید و او را چون مرواریدی گران‌بها در آن جای‌دهید.

همیشه در اتفاق‌های خوبِ زندگی، او را سهیم کنید . وقتی به جمع دوستان‌تان می‌پیوندید، با افتخار همسرتان را معرفی کنید. برای نامزدتان همواره آرزوی سلامتی کنید. برای همدیگر وقت صرف کنید. به دوستانش احترام صادقانه و خالصانه بگذارید.

در دوره‌های خانوادگی، با روحیه‌ی خوبی حاضر شوید. برای رشدکردن و بارورشدن استعدادهای معنوی‌اش، او را تشویق کنید. قسمت‌هایی از روزنامه را که ممکن است برای او جالب و مفید باشد، برایش جدا کنید. بهتر است عبادت‌ها و نیایش‌های خود را به اتفاق یکدیگر انجام دهید. او را در یکی از روزنامه‌ها یا مجله‌های مورد علاقه‌اش، مشترک کنید. وقتی با شما صحبت می‌کند، به او توجه کامل داشته باشید.

در میهمانی‌ها حد امکان، کنار یکدیگر باشید. هر بار در به‌کار بردن جمله‌ی «دوستت دارم» و تنوع در ارائه‌ی آن، پیش‌دستی کنید. وقتی خسته است، بگذارید به‌اندازه‌ی کافی استراحت کند. تا حد امکان، با همدیگر برنامه‌ریزی کنید. نسبت به وسایل و مکان‌های مورد علاقه‌ی همسرتان، توجه لازم را داشته باشید.

کارهای قشنگ و بزرگ را به‌صورت مشترک انجام دهید. درباره‌ی او مثبت فکر کنید. زمانی ‌که به سکوت نیاز دارد، برایش محیطی فراهم کنید تا در آن، احساس آرامش کافی کند. در مورد هدیه‌ای که می‌خواهید به او بدهید ، خوب فکر کنید. احساس‌های‌تان را از اعماق دل‌تان در زندگی جاری کنید. در کارهای شغلی یکدیگر (در صورت امکان و توان) به همدیگر کمک کنید. در انجام امور خیر، مشارکت داشته باشید. به ارزش‌های یکدیگر، احترام بگذارید. به‌خاطر داشته باشید که روزهای مبارک و مناسبت‌های خجسته‌ی ماه را برایش گرامی بدارید. کمک به افراد مستمند و نیازمند را در حد توان و امکان، با یکدیگر انجام دهید.تجربه های با هم بودنتان را زیاد کنید و از فرصت نامزدی برای آشنایی بیشتر و ایجاد صمیمیت استفاده کنید...



 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 17:20



ارتباط بین راه رفتن و شخصیت!!!

31 خرداد 1389

 

 

نیروی روان شناسی


لباس هایی که می پوشید،شیوه راه رفتن،حرکات صورت،زبان اشاره بدن،تُن صدا،اداها،سرگرمی های مورد علاقه شما و نوع موسیقی ای که به آن گوش می دهید بیانگرنکات فراوانی درباره ی شخصیت شما هستند.پس از سال ها مطالعه،دریافتم که درنظر افراد تحصیل کرده دراین زمینه،شخصیت افراد تا چه اندازه آشکار است.
هرچیزی که به شخص مربوط می شود،بیانگر بخشی از شخصیت اوست و با کسب اطلاعات اندکی درباره موضوعات مرتبط با روان شناسی،می توانید با همان چشم ها چیزهایی را ببینید که هرگز ندیده اید.البته همیشه این قضاوت ها صحیح از آب درنمی آیند.

شیوه راه رفتن و شخصیت


شیوه راه رفتن شما نه تنها بازتاب بخشی از شخصیت شما بوده بلکه نمایانگر وضعیت روحی فعلی تان است. اگر خوشحال باشید،با انرژی بیشتر و درنتیجه تندتر راه می روید.افراد وقتی اعتماد به نفس و شهامت زیادی دارند،با قدم های کشیده راه می روند و به دلیل سرعت بیشتر،تمایل دارند به سرعت از دوستانی که همراه شان هستند جلو بزنند.
عده ای از افراد هنگام قدم گذاشتن بر روی زمین فشار زیادی به خود وارد می کنند،نه به خاطر اینکه وزن آنها زیاد است بلکه به این دلیل که استقامت زیادی دارند!!افرادی که پشتکار زیادی دارند،با قدم های سنگین راه می روند که این کار بر هرآنچه که آنها بر روی آن پا می گذارند فشار زیادی وارد می کند.با وجود اینکه پشتکارخوب است اما این شیوه راه رفتن می تواند نشانه عدم انعطاف پذیری فرد نیز باشد.
عده ای از افراد به آهستگی راه می روند و پاهای خود را روی زمین می کشند،انگار که هیچ انرژی ای برای راه رفتن ندارند.این کمبود انرژی معمولاً با احساس ناراحتی یا افسردگی فرد نیز همراه است اما می تواند نمایانگر ترس یا تردید فرد نسبت به آن چه پیش روی اوست نیز باشد.
راه رفتن مانند گربه،معمولاً نشانه این است که فرد با این طرز راه رفتن می خواهد پیامی را به دیگران برساند و آن این است:به من نگاه کنید!!این همان شیوه راه رفتنی است که در سالن های مد از آن استفاده می شود.
گذاشتن دست ها در جیب به هنگام راه رفتن،ممکن است نشانه این باشد که از تصویر ذهنی خودتان و یا لباس هایی که پوشیده اید،راضی نیستید.
اگر هنگام راه رفتن سرتان را بالا بگیرید،بدین معناست که احساس خوبی را تجربه می کنید و پایین انداختن سر می تواند به این معنا باشد که احساس بدی دارید.

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 17:16



اس ام اس (بخون حال کن)

28 خرداد 1389

 

 

رو به قبله مینشینم خسته با حال عجیبی

از ته دل مینویسم ، یاری ام کن ای خدای مهربان ، بی تو من تنها ترینم

.

.

گل فرستادم ، تو بو کن ، اگر رفتم تو با گل گفتگو کن

اگر مردم فدای تار مویت ، اگر ماندم ، که باز آیم به سویت

.

.

.

تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من

بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من

.

.

.

بیا زندگی را بدزدیم و در میان دو دیدار قسمت کنیم

.

.

.

زندگی را اشکی بیش نمیدانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم

دوستت دارم...

.

.

.

گلی دارم که تو گلها غریبه / نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه

گلی دارم به دست کس نمیدم ، خریدم گوهری و پس نمیدم

.

.

.

همیشه تلخ ترین لحظه ها را کسی میسازد که قشنگ ترین لحظه را با او باور داشتی

.

.

.

داده ام دل به نگاری که خدا میداند / نه محبت ، نه مروت ، نه وفا میداند

.

.

.

 

کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوار مهربانی تک نبود

کاش بر لوحی که بر جان و دل است / واژه تلخ خیانت حک نبود

.

.

.

چه کشیدم و جه دیدم ، نشنیدم و ندیدم / که کسی کشیده باشد ، ستمی که من کشیدم

.

.

.

گلت خشک شد ولی هرگز نمرده / زمان بوی تو رو از خونه برده

دلم خوش بود میآیی یه شب تو خوابم / ولی چند ماهه که خوابم نبرده

.

.

.

چه روز دلخراشی و قتی خواستی جدا شی / قلبم و دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستی بدون هیچ بهونه / عزیزم دل سنگت تو خاطرم میمونه

.

.

.

تو که در باور مهتابی عشق ، رنگ دریا داری / فکر امروزت باش ، به کجا می نگری ؟

زندگی ثانیه ایست ، هیچ کس تنها نیست ، ما خدا را داریم

.

.

.

میخوام به زودی ببینمت ، کنار چهار راه دلتنگی ، خیابان تنهایی ، کوچه دوستی

.

.

.

دو نگاهی که کردمت همه عمر ، نرود تا قیامت از یادم

نگاه اولین که دل بردی ، نگاه اخرین که جان دادم

.

.

.

به چه مانند کنم در همه آفاق تو را / هر چه در ذهن من آمد تو از آن خوب تری

.

.

.

یک صندلی خالی کنار رویاهام از آن توست بنشینی یا بروی ، دوستت دارم

.

.

.

حمد میگویم خدای مهربان / خالق و سازنده این مکان

آفریده این زمین و آسمان / کائنات و جمله موجود آن

.

.

.

دل های بزرگ و احساس های بلند ، عشق های زیبا و پر شکوه می آفرینند

که جان دادن در کنارش آرزوئی شور انگیز است ، اما کدامین معشوق مخاطب راستین

چنین معشوقی خواهد بود و او فقط خداوند است

.

.

.

تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد خنجر از دست رفیقان خوردن

از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی؟...

.

.

.

عاشقم کردی و گفتی که عاشقان دیوانه اند / عاقبت عاشق شدی ، دیدی که خود دیوانه ای . . . !؟

.

.

.

دیگران گر به تمنای وصال تو خوشند / ما شب و روز به یک وعده دیدار خوشیم

.

.

.

بزرگترین متهم تاریخ کسی است که ندونه قلبش واسه کی میزنه

.

.

.

جهان بی دوست زندان جان است / صفای زندگی با دوستان است

.

.

.

بیا اینجا صداقت میفروشم / برای تو محبت میفروشم

بیا بهر نگاهی از تو ای دوست / دلم را زیر قیمت به تو عاشق ترینم میفروشم

.

.

.

گرچه ما را نکند دوست به پیامی شاد ، خاطر دوست عزیز است خدا یارش باد

.

.

.

الف را از ازل آغاز عشق است / ب بسم الله را اعجاز عشق است

.

.

.

ابر بارنده به دریا میگفت : من نبارم تو کجا دریائی ؟

دریا در دلش خنده کنان گفت : که ای ابر بارنده تو خودت از مایی

.

.

.

شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست / پس چرا بر شانه ام اشکی نمیریزد کسی

.

.

.

بی احساس و بی عاطفه بودن ، انسان را از واقعیت دور میکند

امیر احساسات باشیم ، نه اسیر آن

.

.

.

کاشکی پرنده پر نداشت ، از پریدن خبر نداشت

درخت باغ آرزوش ، دغدغه تبر نداشت

.

.

.

خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ، خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان

معصومی باشد

.

.

.

تو تنها نیستی خدا یارته / اون مهربون گل ، همیشه نگهدارته

.

.

.

بیا امروز به یاد کسی باشیم ، تا فردا کسی به یاد ما باشد

.

.

.

بدترین گناه آن است که به کسی که تو را راستگو میپندارد دروغ بگوئی

.

.

.

از عطر نگاه باغ ها دانستم ، نام دگر بهار ، لبخند خداست

.

.

.

انجماد قلب ها را از خشک سالی چشم ها میتوان فهمید

چشمی که گریستن نمیداند ، زیستن نمیتواند...

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 11:43



نکته هایی در مورد خندیدن(حتما بخونید)

23 خرداد 1389

 

 

7 نکته جالب و خواندنی درمورد خندیدن!!!

 

1.صدای خنده زنان، آهنگینتر از مردان است


2.زنان 126 درصد بیشتر از مردان میخندند


3.اولین خنده انسانها در رحم مادر اتفاق میافتد.

4.کودکان گاهی تا 300 بار در روز و بزرگسالان به طور متوسط 17 بار در روز میخندند


5.با یک دقیقه خندیدن از ته دل میتوانید به اندازه 10 دقیقه پیادهروی، کالری بسوزانید


6.اینکه «خنده، خنده میآورد» و «شادی مسری است» از یافته های جدید محققان است

.
7.جری لوییس، کمدین سرشناس آمریکایی در روز جهانی خنده امسال به عنوان خوشخنده ترین چهره هالیوود برگزیده شد.

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:49



شرح یک مراسم خواستگاری عادی(جالبه)

20 خرداد 1389

 

 

مراسم خواستگاری یکی از زیباترین مراسم در زندگی هر جوانی است. این نکته در مورد والدین نیز صدق می کند. بدین خاطر که با خواستگاری رفتن برای فرزندانشان، به یاد خاطرات خوب دوران جوانی خودشان می افتند. والدین گاهی از به یاد آوردن گذشته احساس لذت و شادکامی می کنند و گاهی هم با آه و اندوه از آن زمان یاد می کنند و در دل می گویند ای کاش قلم پایم می شکست و چنان روزی در زندگیم پیش نمی آمد.
به والدین توصیه می شود که راه را برای فرزندانشان باز بگذارند تا آنچه را که بیرون از منزل برایشان اتفاق می افتد، با خیال راحت در جمع خانواده بازگو کنند و آن را به کمک دیگر اعضای خانواده تجزیه و تحلیل کنند. در آن صورت می توانند مطمئن باشند که به نتایج ایده آل هر خانواده ایرانی می رسند.


طبیعی است که در مراسم خواستگاری، نوعی اضطراب و دلشوره در ذهن اعضای خانواده وجود دارد، به خصوص اگر دو خانواده نسبت به هم شناختی نداشته باشند، این اضطراب بیشتر خودنمایی خواهد کرد
در هر مراسم خواستگاری، احتمالاً یکی از دو حالت زیر وجود دارد:


 1-مراسم خواستگاری بدون شناخت قبلی از خانواده های طرفین

 
 2-مراسم خواستگاری با شناخت قبلی از خانواده طرفین


درحالت اول، خانواده های دو طرف نسبت به هم هیچگونه شناختی ندارند، بنابراین لازم است در صورتی که خانواده دختر کاملاً بی خبر هستند، توسط خانواده پسر به هر وسیله ای که امکان داشته باشد، از جریان خواستگاری مطلع شوند و با تعیین وقت قبلی به خانه آنان بروند؛ به دلیل آنکه ممکن است، خانواده دختر در شرایط نامطلوبی باشند و آمادگی پذیرایی از خانواده پسر را نداشته باشد. در چنین شرایطی ارزیابی دو خانواده از همدیگر نابجا خواهد بود و خانواده دختر خیلی عصبانی خواهند بود که همین وضعیت ممکن است در زندگی بعدی آنان تأثیر ناخوشایندی داشته باشد و به عنوان یک خاطره بد در ذهن ها بماند، پس بهتر است به خاطر حفظ حرمت خود و احترام به خانواده دختر، قبلاً در مورد رفتن به خواستگاری به خانواده دختر اطلاع داد. دلیل دیگر آنکه اصلاً ممکن است خانواده دختر به خانواده پسر اجازه ورود ندهند، و شاید بتوان گفت که حق هم دارند، چون شناختی نسبت به آن خانواده در دست ندارند.
گاهی هم ممکن است برای مرتب کردن خانه، از خانواده پسر بخواهند که مدتی پشت در و یا در سالن پذیرایی منتظر باشند. خلاصه این که در یک کار از قبل تدارک دیده نشده ، اتفاقاتی که ممکن است بیفتد و تأثیرات خوب و یا بد آن، که در هر صورت چندان مطلوب نخواهند بود.


زمان خواستگاری بهتر است بعدازظهر و یا این که در ساعات اولیه شب باشد تا همه ی اعضای خانواده در منزل حضور داشته باشند ( البته در فصل های مختلف وضعیت متفاوت است.) در اولین جلسه خواستگاری، بهتر است که برای همراهی پسر، فقط از والدین او و کسی که معرف آنان است و احتمالاً با طرفین آشنایی دارد، استفاده شود و از همراه کردن اعضای دیگر فامیل ، مانند: عمو، دایی، عمه، خاله، خواهران و شوهران آنان و یا برادران و همسران آنان خودداری کرد، زیرا خانواده ها نسبت به هم شناختی ندارند و نمی دانند با چه کسی باید حرف بزنند و تصمیم گیرنده کیست. به هنگام پذیرایی نیز، ممکن است زیر نگاه های تیز لشگری از طایفه داماد، اتفاقاتی بیفتد. ضمن آنکه خانواده دختر نمی دانند پذیرایی را از کجا باید شروع کنند. گاهی هم در خانواده دختر بیش از یک دختر وجود دارد و هیچ یک از دو طرف هم نمی داند که دختر مورد نظر کدام است. البته در خانواده های چند دختری، ابتدا از دختر بزرگتر شروع می کنند که گاهی مورد پسند واقع نمی شود و بیشتر متوجه دختر بعدی می شوند که وضعیت او نیز وابسته به دختر بزرگتر خواهد بود
پیشنهاد می شود که از واسطه جهت خواستگاری کمتر استفاده گردد. همچنین در صورتی که قبلاً به خانواده اطلاع داده شده و تعیین وقت گردیده است، بهتر است که از خانواده پسر در یک اطاق کوچک پذیرایی شود. اتفاقات بزرگ دنیا در اطاق های کوچک و دربسته ، طرح ریزی می گردد. بهتر است که در روز خواستگاری از چراغ های رنگین، نورافکن ها و لوسترهای بزرگ استفاده نشود و از چراغ های ساده استفاده شود
اجرای مراسم خواستگاری را که از مراسم لازم برای شروع زندگی است نباید سرسری گرفت و اگر می خواهید در خانواده همسرتان مورد احترام و دارای ارزش باشید، زندگی مشترکتان را حتماً از طریق خواستگاری شروع کنید


بهتر است وسایل و مواد خوراکی مورد استفاده برای پذیرایی، خیلی ساده باشند. مثلاً از چای و نان شیرینی یا بیسکوئیت ساده استفاده شود که به راحتی در دهان جای بگیرد. ( از نان نخودچی یا شیرینی هایی که ممکن است در داخل گلو بپرد و ایجاد اشکال نماید استفاده نکنید.) برای پذیرایی از میوه های آبدار مثل انار و نیز شیرینی های بزرگ استفاده نشود که باعث زحمت می گردند، چون کلیه حرکات خانواده های طرفین زیر ذره بین قرار دارد و ثبت و ضبط می گردند.
ابتدا بهتر است که فردی از خانواده پسر که می تواند خوب حرف بزند، شروع به صحبت کند، چون معمولاً در این لحظه حواس همه حاضرین متوجه این شخص می شود. و اگر کسی باشد که نتواند خوب سخنرانی کند، ممکن است سبب لبخندهای تمسخرآمیز میزبانان گردد. بهتر است در مورد پسر ( داماد) هر آنچه واقعیت دارد بیان گردد. فقط واقعیت ها، زیرا مطالبی که برخلاف واقعیت باشد، به صورت پدیده ذهنی بدی در نظر خانواده دختر جلوه گر خواهد شد و به طور یقین در آینده ، زوج جوان با مشکل رو به رو خواهند شد و حتی ممکن است کارشان به طلاق بکشد. از طرف خانواده دختر هم باید شرح حال مختصری از وضعیت دختر از نظر سن، تحصیلات و بعضی خصوصیات خاص ارائه گردد
رسم ادب این است که اگر طرف مقابل مورد قبول واقع نشد ، خانواده ها به هم اخم نکنند و قیافه عبوس به خود نگیرند، بلکه با لبخند و با رعایت احترام کامل و گفتن این جملات که «فعلاً رفع مزاحمت می کنیم و ان شاء ا... به زودی همدیگر را خواهیم دید» و یا «به شما خبر خواهیم داد» و با روبوسی از یکدیگر و با این فرض که دوستی بر دوستانشان اضافه شده است، یکدیگر را ترک نمایند
البته این گونه خواستگاری به هیچ عنوان را توصیه نمی شود و بیشتر شبیه به خرید کالاست. وقتی شناختی در بین نباشد، طرفین نمی دانند که طرف مقابلشان چه کسی است، چطور زندگی می کند، چه تحصیلاتی دارد، در چه محیط اقتصادی و فرهنگی رشد کرده است، چه عقایدی دارد و بسیاری از مجهولات دیگری که پاسخ به هر کدام احتیاج به زمان طولانی دارد


حالت دوم، خواستگاری با شناخت قبلی طرفین از یکدیگر است و در این نوع خواستگاری که خانواده های پسر و دختر از قبل با یکدیگر آشنا شده اند و نسبت به هم اطلاعاتی دارند، بهتر است نکات زیر رعایت گردد. تاریخ آن از قبل تعیین شود و بهتراست که در ساعت های عصر یا اوایل شب صورت پذیرد. افراد کمتری خانواده پسر را همراهی نمایند و بهتر است از وابستگانی برای این کار استفاده شود که بتوانند خوب و منطقی صحبت کنند و تصمیم بگیرند. از نظر پوشش بهتر است که داماد یک لباس ساده و راحت بپوشد و احیاناً لباسی تهیه نکنند که نتواند در آن آرام بگیرد و در نتیجه مورد تمسخر واقع شود.



 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 14:59



بهبهان یعنی چه؟؟؟؟

19 خرداد 1389

بهبهان به معنای محل پرستش خدای خدایان است!!!!

 

 

 

شهربهبهان فعلی محل عبادت و محل یکی از دو معبد اسرار آمیز اولین ساکنین دشت بهبهان و محل عبادت بغ بغان یعنی خدای خدایان (عهد باستان) است که در طول تاریخ با گذشت زمان و تاثیر فرهنگ ها به گویش محلی بعبعو گفته شده و این لفظ در اثر تکرار در طول زمان به بهبهو و سپس بهبهون یا بهبهان بیان شده و در اصل وجه تسمیه اصلی کلمه بهبهان است که به اشتباه یا به عمد توسط افرادی و به دلایل خاصی مورد تحریف واقع شده است و وجه تسمیه بهبهان با این پیشینه تاریخ پر عظمت را با یک تحریف ساختگی به سیاه چادر ایلاتی تنزل داده اند. و امید است مردم بهبهان جایگاه خود را شناخته و تمدن کهن خود را بشناسند و نگذارند با شایعه و داستان سازی عده ای دانسته یا دانسته تاریخ و تمدن پر عظمت آنها را کوچک و پوچ جلوه دهند. که متاسفانه خیلی به اصطلاح اهل فکر و قلم و تحصیل کرده نیز بدون مطالعه و تحقیق و فقط بخاطر مسایلی به آن دامن می زنند بیایید با روشن نمودن واقعیت ها پنهان شده بهبهان، گذشته شکوه مند تمدن بهبهان را زنده کنیم.

 

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 13:33



یه داستان آموزنده ی کوتاه(جالبه!)

17 خرداد 1389

زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه . مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر ِ زیباروی کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیره. کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر رو یک به یک آزاد میکنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری ، میتونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که تو عمرش دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه ی بهتری باشه، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذره و از در پشتی خارج بشه. دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. با سُم به زمین میکوبید، خرخر میکرد و وقتی او رو دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشه، باید از این بهتر باشه. به سمتِ حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کنه و از در پشتی خارج بشه. برای بار سوم در طویله بار شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد... اما گاو دم نداشت!.. زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه. بهره گیری از بعضی هاش ساده ست، بعضی هاش مشکل. اما زمانی که بهشون اجازه میدیم رد بشن و بگذرن (معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگه موجود نباشن. برای همین، همیشه اولین شانس رو دریاب!

 

 

 

نظر یادتون نره

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 12:0



مشخصات خانومهای خاطر خواه!!!!

17 خرداد 1389

 

طنز - مشخصات زیست محیطی خانم های خاطرخواه


 

خانمی که خاطر خواه شما بشه و واقعاً شما رو دوست داشته باشه اگه از ایل و تبار واتو واتو های اصیل باشه دست به این کارا می زنه:

 

سعی می کنه دیدن شما لطمه ای به بقیه کاراش نزنه تا اونجایی که ممکنه به خاطر شما به دلیل غیبت سر کلاساش یه درسش حذف بشه

اگه باهاش شوخی های بد بد و خودمونی کنین همچین ضایعتون می کنه اما دو دقیقه بعد خودش یه شوخی بدتر می کنه و شما رو دچار سردرگمی می کنه و گیجتون می کنه

قشنگ ترین حرفی که ممکنه به شما بزنه اینه " مگه خودت خوار و مادر نداری؟

یه چیزی رو واسه شما خریده و بدون اینکه بهتون بگه اونو نشونتون می ده و نظرتونو می پرسه اگه خوشتون بیاد مگه واسه بابام خریدم اما خوب ماله تو

تو فرهنگ لغت این دختر یادگاری وجود نداره . اما شما می تونید این کلمه رو به این فرهنگ غنی اضافه کنید و در اصل این یه فرصت طلایی واسه شماست

سعی می کنه با کارایی که می کنه صدای شما رو دربیاره و اگه این قدر احمق باشید که اعتراض کنید با چشمانی معصوم پر از اشک (که یه برق شیطونی توشه) و لبای آویزون با گردنی کج ازتون می خواد که اونو همین طور که هست قبول کنید

سعی می کنه کمکتون کنه تا دوست دخترای جدیدی پیدا کنید که اگه تو این دام بیفتید هم اون و همه دخترای اطرافتون ، همه رو از دست دادین.(بچه ها مواظب باشین

در جمع دوستان شما رو "عزیزم" خطاب می کنه و مثل یه مامان مواظب شماست که نکنه یه وقت یه چیزی بخواین اما تو خلوت خودتون به شما می گه "اوی خره

هیچ وقت حتی اگه در حال مردن هم باشه سراغتونو از کس دیگه نمی گیره مگر اینکه کاری جدا از دوستیتون با شما داشته باشه که در اون صورت حتی اگه زیر سنگی که زیر پای یه فیل هستش قایم شده باشین میاد فیل رو فراری میده و سنگ رو بر می داره و بیرونت میاره و گوشت رو می کشه

اگه یه وقت مسئله ای پیش بیاد اصلا این زحمت رو به خودش نمی ده که خودشو قاطی کنه یا واسه شما حرص بخوره یا از شما دفاع کنه اما تو خلوت خودش روزی چهار تا دیازپام می خوره

اگه یه وقتی از دست شما ناراحت بشه به روتون نمیاره و جوری رفتار می کنه که انگار نه انگار.اما وای به حالتون اگه یه روزی این آتشفشان فروان کنه. (انا لله و انا علیه راجعون

هر وقت بهش احتیاج داشته باشی کمکت می کنه فجیع همه جوره .چون دیگه در این مورد نمی تونه جلوی خودشو بگیره. (بابا ناسلامتی عاشقه ها

یکسری جملات و کلمات جدی به شما می گوید ، مثلاً "ای کاش یکی پیدا می شد من عاشقش بشم". اگه باهوش باشین می فهمید این موقع باید چی کار کنید

اگه امکانش را داشته باشه به شما زنگ می زنه که با شما صحبت کنه و واسه این کارش هزار تا بهونه و دلیل محکم پیدا می کنه

توی صورتت خیره می شه اما یهو میگه چرا ابروهاتو ور می داری؟ خیلی ضایع تابلوه! یا چرا موهات رو این قدر کوتاه کردی؟

وقتی با هم با دوستانتون هستید ، شاد و شنگول هستش ، می خنده و سعی می کنه تو را هم بخندونه و شاد کنه. اما اگه تو یه مکان خلوت باشید اگه از دیوار صدا در اومد از اونم صدا می شنوید

اگرامکانش باشه تا سر کلاس یا دم در خونه تو را تعقیب می کنه بدون اینکه متوجه بشین

اگه با هم هستین، احساس راحتی میکنی و دلت می خواد بپری یه ماچ گنده و آبدار از لپاش بگیری. (اوووی چایی نخورده زود پسرخاله می شی ها

خیلی راحت دست تو رو میگیره و راحتم ول می کنه اما سعی نکن دست اون به زور تو دستات نگه داری که فکر می کنه داره زندونیه تو می شه و تو حکم یه زندون بان رو واسش پیدا می کنی

برات نامه میده یا ایمیل می فرسته و از کارای ضایع که انجام داده یه داستان طنز برات می نویسه تا تورو بخندونه. تمام این کارا رو به این دلیل انجام می ده که خودشو بهتر به تو بشناسونه

اگر ازش بخوای که یک جایی بروید که او معمولاً نمی ره ، یا ارش بخوای کاری انجام بده که معمولاً انجام نمی ده سرتون حسابی منت می زاره اما تو دلش با دمش گردو می شکنه. ( تو جون بخواه کیه که بده

هیچ وقت و هرگز (تاکید می کنم) از کسی راجع به علاقه شما نسبت به خودش نمی پرسه

هیچ وقت و بازم هرگز دو ساعت آسمون ریسمون نبافین که ازش بپرسین شما رو دوست داره یا نه؟ یا دوستاتونو بفرستین جلو.هرگز. بهتر این کارو تو یه جای خلوت و بدون هیچ مقدمه ای ازش بپرسین البته ممکنه سک سکش بگیره.اما اگه همچین چیزی باشه فوراً و با پرویی تمام می گه که عاشق شما شده خیلی خفن. البته این کارم بهتره بعد از چند ماه یا حتی یک سال بعد از آشنایتون انجام بدین.البته بازم اگه خودتون اونو دوست دارین

و در آخر ، یک مرتبه حس می کنی که تازگی ها خیلی به شما بی محلی می کنه و سعی می کنه ازتون دوری کنه ولی شما دلت بیشتر براش تنگ می شه.در این صورت حتماً جفتتون تو دام هم افتادید. مبارکه. شیرینی ما یادتون نره

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 11:53



قبل از انتخاب همسر این مسایل را در نظر بگیرید!!

14 خرداد 1389

 

قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید

 

اصل كفویت

آنچه كه در اسلام با عنوان"كفو بودن"بدان اشاره شده در واقعشباهت و همشأن بودن زن و مرد در جنبه های متفاوت شخصیتی، روانی، فرهنگی، علمی، سن و ... است.به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجه تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می كند. آیا فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده و افكار و عقایدش به طرز خاصی كه منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است شكل گرفته و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی كه دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق، تحت تأثیر مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟ تفاوت سنی، همان طور كه اشاره شد از عوامل مهم اشتراك در زندگی است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، از آن جهت كه مسبب اختلاط در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات را به شیوه ای دیگر شكل می بخشد. پس كفو بودن در سن ، و تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.

طرز فكر یكسان
در بین دو طرف ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فكر یكسان است. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، و به عبارتی كفو فكری، همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و كمك می كند تا شیوه تفكر افراد كه مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افكار یكسان و به یك جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.طبیعتاً دیدگاه مشترك و نسل مشترك، به همراه فرهنگ مشترك پایه های استواریبرای كوچكترین و مستحكمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده) خواهد بود.



عوامل فرهنگی

بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم تا از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترك، یكسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است كه ریشه در افكار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و... متأثر از فرهنگ حاكم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا كه زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی كه در آن رشد یافته اند تأثیر پذیرفته اند و كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یك فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت.

حتی اگر فرض كنیم كه زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترك اخلاقی، تحصیلی و ... راه مسالمت آمیزی جهت پیوند فرهنگ های متضادشان بیابند، تكلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلكه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا كه اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشكیل یافته خواهد داشت. می دانیم كه عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند. هر چقدر عقلانی فكر كنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می كنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشكافند و از واقعیت وجودی خویش اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی كه خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها ، مهم تلقی می شوند. اگر انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد شد. ازدواج تركیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها كم باشد زندگی تازه تشكیل یافته، سست و تلخ و ناپایدار خواهد بود.
نكته ای دیگر

هر كس پیش از ازدواج می بایست تكلیف خود را با مسئله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن كند. برخی قبل از ازدواج ، شاغل بودن همسر را به صورت ملاكی آنچنان برجسته در ذهن خود حك می كنند كه بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می كنند. در حالی كه اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب كنند هدف از ازدواج بهره كشی خواهد بود ، كه یكی از اهداف انحرافی ازدواج است. در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یك كالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یك همسر، یك شریك، یك همراه ...

دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدی داشته باشد) و چه نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی اخلاقی است كه سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه كار كنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به نفع اعضای خانواده خرج كنند. در این بین هستند زنانی كه درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می كنند و در مواردی كه هدف از انتخاب، ملاك اقتصادی بوده باشد طبیعی است كه انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش خواهد آمد. پس چه بهتر كه طرفین از ابتدا به دیدی كاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در كنار مسئولیت خارج از منزل، وظایف خانه داری كم رنگ شد جایی برای گله و شكایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی كه قصد دارند درآمد خود را نه در راستای امور مالی منزل بلكه برای خود ، هزینه و یا پس انداز كنند از ابتدا تصمیم خود را مبنی بر عدم مشاركت در امور اقتصادی خانواده بیان كنند تا مردانی كه یكی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود تجدید نظر به عمل آورند.



والدین و حق انتخاب

اشاره كردیم ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی كه با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می كند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج بسیار بیش از آنچه تصور می كنند می تواند راهگشا و راهنمای آنان باشد. تعدیل و تعادل ، رمز موفقیت هر كار است. همانطور كه ازدواجهای اجباری كه با زور و اعمال فشار والدین بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یكجانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد.تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده كنید تا بعدها افسوس فرصت هایی كه برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نكردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی پذیرید خودتان دست به كار شده و تحقیق كنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی كنید. از آنها كه موفق بوده اند معیارها و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوجهای شكست خورده علت جدایی را جویا شوید. دسته سومی هم وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق كرد. زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند كه به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی كنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند كه فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات كسانی كه موفقیت یا شكست آنها را به چشم دیده اند استفاده كرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، كه از قدیم الایام گفته اند: « انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی كند، بلكه از تجربیات دیگران نیز استفاده می كند».

سخن پایانی

همسر مقاوم و هدفداری كه توانایی تطابق با شرایط جدید خود را داشته باشد یكی از موهبت های بزرگ الهی است. به هر حال برای انتخاب همسر می بایست بسیاری از نكات و معیارها را مد نظر داشت و رعایت كرد و با اطلاع كامل و كافی از وضعیت خانواده ها، و اخلاق و رفتار فرد مورد نظر دست به انتخاب زد.بلوغ فكری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت حل مشكلات همدیگر در سایه همفكری ، تناسب و تفاهم از نكات غیر قابل انكار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می شود.

خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید كه به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت درستی از خصوصیات ، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی كه در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود كه مسلماً در صداقت كامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شركت در تمام زندگی خود برگزینید. چنانكه گفته اند : « با فردی ازدواج كن كه اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.» ازدواج رویدادی است كه انسانها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (كه بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می سازد. پس خوب است اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد . پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شكل می گیرند. اما بر عكس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاك ، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد ، به احتمال زیاد با شكست مواجه خواهد شد. در تمام فرهنگ ها ازدواج امری عادی است و عشق آسانترین قسمت ازدواج تلقی می شود. اما به یاد داشته باشیم كه زندگی قرار نیست آسان باشد . در سایه درك و تفاهم متقابل است كه می توان بسیاری از معیارهای پیش از ازدواج را پس از پیوند به تحقق رساند . به عبارت بسیار ساده عشق می تواند مكمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان ، اقدام به تصمیم گیری كرده و دست به انتخاب بزنند مشكل بتوان ادعا كرد انتخاب درستی انجام شده باشد.__________________

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 11:13



مرکز خرید شوهر!!!!

10 خرداد 1389

 

مرکز خرید شوهر!!!

 

یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.



این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد.



اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر

می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.



روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.




در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند“

دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟

پس به طبقه ی بالایی رفتند...

در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.”

دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟

طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.”

دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند...

طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند.

دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند

آن دو واقعا به وجد آمده بودند...

دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟

پس به طبقه ی پنجم رفتند...

آنجا نوشته بود:

این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند!

از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!!!

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 12:27



فلسفه ی عدد7!!!

7 خرداد 1389

 

عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف



 

فلسفه هفت سین چیست؟ به طور مقدمه باید دانست که عدد "هفت" نزد ایرانیان قدیم مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه یعنی « زهره ، مشتری ، عطارد ، زحل ، مریخ ، زمین و خورشید » عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاکان ما که زرتشتی بودند ، اعتقاد داشتند که عقل مقدس یعنی " اهورامزدا " که به او "سپند مینو" نیز می گفتند ، شش وزیر بزرگ به نام "امشاسپندان" دارد که یعنی مقدسان جاویدان و این شش امشاسپند با "سپندمینو" تشکیل (هفت سپند) می دهند. علت این که هفت سین به راستی هفت سین است ، اشاره به هفت "امشاسپند" است و چون کلمه "سپند" با سین شروع می شده ، روی این اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی ، چیزهائی در نظر گرفته شده که هم با حرف سین شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند. عدد هفت در قدیم : مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند ، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است ، ایام هفته هفت روز است. هفت از نظر مذاهب: به عقیده هندیها در آئین برهما انسان هفت بار می میرد . عروس و داماد باید هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم می خورند ، در آئین زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند. هفت در آئین مسیح : هفت معجزه ، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است ، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است ، به نظر فرقه کاتولیک ، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد. هفت در اسلام: آسمان هفت طبقه دارد . فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد . گناهان اصلی هفت عدد است . پیش از اسلام در بین اعراب ، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است . هفت نفر قاری قرآن معروف بودند ، هفت بار شستن اشیاء ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نیز مذکور است . هفت در تصوف : هفت وادی سلوک در تصوف معروف است: 1. طلب 2. عشق 3. معرفت 4. استغنا 5. توحید 6. حیرت 7. فنا مولوی می گوید: هفت شهر عشق را عطار گشت ......................... ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم هفت در تاریخ : همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش ، هفت نقش ملاحظه می شود . جنگهای هفت ساله در زمان لوئی 11 واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است . هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است. معابد هفت طبقه: در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد.

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 20:38



دروغگوها در زندگی موفق ترند!!!!!

5 خرداد 1389

 

 

دروغگو ها در زندگی موفق تر هستند


"تحقیقات جدید نشان می دهد كودكان هر چه زودتر بتوانند دروغهای قانع كننده بگویند احتمال موفقیت آنها در زندگی شهروندی در آینده بیشتر است

به گزارش تابناک اجتماعی به نقل از دیلی تلگراف، محققان بر این باورند كه توانایی دروغ گفتن در سن دو سالگی نشانه ای از سرعت رشد و پیشرفت مغز است و به معنای این است كه آنها در آینده زندگی موفق تری را خواهند داشت.

آنها به این نتیجه رسیدند كه این دروغ هر چقدر قانع كننده تر باشد این كودكان در سالهای بعدی تیز هوش تر خواهند شد و توانایی فكر كردن آنها بهتر می شود.

دكتر كانگ لی مدیر انستیتو تحقیقات كودكان در دانشگاه تورنتو در این باره می گوید: والدین نباید نگران دروغ گفتن كودكان باشند. تقریبا تمام كودكان دروغ می گویند. آنهایی كه توانایی فكری بیشتری ارند بهتر دروغ می گویند و ممكن است در آینده بانكداران خوبی شوند.

دروغ گفتن شامل چندین مرحله همزمان در مغز مانند جمع بندی منابع اطلاعاتی و جدا كردن اطلاعاتی است كه به سود طرف است. این تواناییهای مرتبط با بخشهایی از مغز هستند كه عملكردهای اجرایی را كنترل می كنند و از تفكر و منطق بیشتری استفاده می كنند.

تحقیقات دكتر لی و تیمش روی 1200 كودك 2 تا 16 ساله انجام شده كه اكثریت آنها دروغ می گفتند اما تنها كودكان با هوشهای بالا بوده اند كه بهتر دروغ می گفته اند.

در سن 2 سالگی 20 درصد كودكان دروغ می گفتند، این میزان در 3 سالگی به 50 و در 4 سالگی به حدود 90 درصد می رسد. پرنیرنگ ترین سال زندگی بر اساس تحقیقات آنها 12 سالگی بوده كه تقریبا تمام كودكان در این سن دروغ می گویند. تمایل به دروغ گفتن از 16 سالگی به بعد با كاهش روبرو شده و به 70 درصد می رسد.

با رسیدن به مرحله جوانی افراد یاد می گیرند تا از ‹دروغهای سفید› استفاده كنند كه صدمه كمتری را به احساسات افراد می زند.

محققان اعلام كردند هیچ رابطه ای میان دروغ گفتن در كودكی و تمایل به فریب دادن دیگران و یا تقلب در امتحان و یا كلاهبرداری وجود نداشته و همچنین كنترل والدین یا آموزه های مذهبی هیچ تأثیری بر این روند در دوران كودكی ندارد.

دكتر لی می گوید اینكه متوجه بشوید كودك دروغ می گوید بد نیست اما باید از آن لحظه برای آموزش كودك استفاده كرد. وی گفت: شما نباید بر سر او داد زده و عصبانی شوید بلكه باید در مورد اهمیت صداقت و بار منفی دروغ گفتن صحبت كنید. بعد از 8 سالگی این شانسها بسیار نادر می شوند.

تیم تحقیقاتی كودكان را با هم در اتاقی كه دارای دوربین مخفی بود قرار داد و اسباب بازی را در پشت آنها قرار داد و هنگام خروج از اتاق به آنها گفته شد به اسباب بازی نگاه نكنند. در 9 مورد از 10 مورد دوربین مخفی نشان داد كه كودكان به آن نگاه كردند.

اما زمانی كه از آنها پرسیده شد نگاه كرده اند یا خبر اغلب جواب منفی دادند.

برای بچه های بزرگتر تحت نظارت دوربین مخفی صفحه ای از سئوالات داده شد كه پاسخ آنها در پشت صفحه بود و از بچه ها خواسته شد تا پاسخها را نگاه نكنند. برخی سئوالات بسیار راحت بود مانند اینكه چه كسی در كاخ سفید زندگی می كند. اما بچه هایی كه پاسخها را نگاه كرده بودند مثلا در پاسخ به اینكه چه كسی تونس را كشف كرد نوشته بودند: پرسیدوس آكمن"، و زمانی كه از آنها پرسیده شد چطور این جواب را می دانستند آنها پاسخ دادند كه در كلاس تاریخ آن را یاد گرفته اند.

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 11:34



چرا بستنی ما را شاد میکند؟؟؟؟

3 خرداد 1389

 

چرا با خوردن بستنی احساس سرخوشی میكنیم ؟



 

ایرنا:دانشمندان دریافته اند خوردن بستنی سبب تحریك همان بخشی از مغز می شود كه مسوول پردازش اطلاعات مربوط به شادی و سرخوشی در افراد است.به همین دلیل است كه با خوردن بستنی احساس سرخوشی و شادی می كنیم
این بررسی كه از سوی پژوهشگران موسسه روانشناسی لندن صورت گرفته است، نشان می دهد كه خوردن بستنی بلافاصله بر ناحیه موسوم به قشر چشمی پیشانی مغز تاثیر می گذارد


محققان با كمك دستگاه اسكنر، نحوه عمل بخشهای مختلف مغز داوطلبان را در هنگام خوردن بستنی بررسی كردند
نتایج این تحقیق، بخشی از تحقیقات گسترده تری است كه در زمینه شناسایی مراكزی از مغز كه احساسات مختلف را در اشخاص بوجود می آورد، صورت گرفته است
بستنی با محتوای شیر و خامه، از كشور چین منشا گرفته است ، و قدمت آن به سه هزار سال پیش باز می گردد
دانشمندان چینی نیز می گویند شیر و خامه كه هر دو آرامبخش هستند، در تركیب با یكدیگر به عنوان بستنی نیز، با محتوای آرامبخش به عنوان یك داروی مسكن ، سالیان متمادی آرامبخش سیستم های عصبی بدن انسان بوده و بشر را برای خواب راحت یاری كرده است.



 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:27



یک فرد متشخص شوید!!!!

3 خرداد 1389

 

چطور خود را باشخصیت نشان دهید؟

 

موقع حرف زدن با دستورزبان صحیح صحبت کنید. جملات را کامل بیان کنید، در مواقع مناسب مکث کنید، و کلمات اضافی را از حرفهایتان حذف کنید

 

در حرف زدنتان از کلمات تکراری پشت سر هم استفاده نکنید. دایره لغاتتان را گسترش دهید تا بتوانید با حداقل کلمات به بهترین صورت منظورتان را برسانید.

 

از عبارات عامیانه مخصوصاً عباراتی که موجب ناراحتی کسی می شود، استفاده نکنید

 صادق باشید

 قسم نخورید/فحش ندهید

 

 قبل از ارائه نظراتتان، مخصوصاً وقتی می خواهید توصیه ای بکنید، خوب و با دقت به حرف طرف مقابل گوش دهید

 

از کسی به خاطر اطلاعاتی که نمی خواهد عنوان کند، پرس و جو نکنید

 

ظاهری آراسته و مرتب داشته باشید. لباسهایتان را اتو بزنید، دقت کنید که همه دکمه هایتان بسته باشد، موهایتان را تمیز و مرتب نگه دارید، کفش هایتان را واکس بزنید و ناخن ها و دندانهایتان را هم تمیز نگه دارید

 

سروقت سر قرارها حاضر شوید

 

 عادات بد مثل ناخن جویدن یا دست کردن در موهایتان را کنار بگذارید

 قبل از برداشتن وسایل دیگران حتماً اجازه بگیرید

 وسایلتان را تمیز و مرتب نگه دارید

 زنگ موبایلتان را طوری انتخاب کنید که وقتی به صدا درمی آید در حضور دیگران احساس خجالت نکنید

 

 مودب باشید. از الفاظ مودبانه مثل، "سلام"، "لطفاً"، "متشکرم" و "عذر می خواهم" استفاده کنید

نکات

· این قوانین را در خانه آنقدر تمرین کنید تا برایتات شکل عادت بگیرند

· به اطراف خود خوب دقت داشته باشید

· همیشه لبخند روی لبهایتان داشته باشید

· دو برابر آنچه حرف می زنید، گوش دهید

· به جای "آره" از "بله" استفاده کنید

هشدارها

· هیچوقت وانمود نکنید کسی هستید که نیستید

· هیچوقت سعی نکنید خودتان را برتر و بالاتر از طرف مقابل نشان دهید

· سعی کنید دیگران را اذیت نکنید

· به مقدسات بی حرمتی نکنید

اگر چیزی را متوجه نمی شوید، قبل از اینکه طرف مقابل درمورد آن از شما سوال کند، بلافاصله توضیح بیشتر بخواهید

غیبت نکنید

قبل از تعریف یک لطیفه یا خاطره با خودتان فکر کنید که مبادا کسی را آزار دهد

وقتی می خواهید بحثی را تغییر دهید، مراقب باشید که بی ادبانه جلوه نکند

هیچوقت ارزشهایتان را به خطر نیندازید

 

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:24



جملاتی که زنها را خوشحال میکند!!!

2 خرداد 1389

 

جملات زیبا برای خانم ها


زنهایی که به دنبال برابری با مردها هستند آرزوی بسیار کوچکی دارند
" تیموتی لیری "

اگر مردها می توانستند حامله شوند آن وقت سقط جنین ایین مقدسی می شد
"فلورانس کندی "

زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است
"گلوریا استاینم "

شما همیشه می توانید برای سالگرد ازدواج ، شوهرتان را غافلگیر کنید . فقط کافی است یادش بیاورید که آن روز سالگرد ازدواج شماست
" ال شلاک "

شوهرم گفت به فضای بیشتری احتیاج دارد ، من هم او رابه بیرون خانه فرستادم و در را پشت سرش قفل کردم
"رز آنی "

طبقه بندی مردها از نظر مادر من : مرد خوب برایت هر کاری انجام می دهد ، مرد بد هر بلایی که بتواند به سرت می آورد .
"مارگارت ات وود "

پرسش : وقتی شوهرت با عصبانیت از خانه بیرون می رود چه کار می کنی ؟
پاسخ : در را پشت سرش می بتدم !
" آنجلا مارتین "

اگر چه می دانم دوستم دارد
امشب غمگینم
چون نگاهش
به شیرینی رویاهای من نبود
" سارا تیزدیل "

مردها با یک بیماری وراثتی متولد می شوند . روانشناسان در تعریف این بیماری می گویند : ترس از اینکه اگر به زنی وابسته شوی ، مرد مجردی در جای دیگری ممکن است از زندگی بیشتر از تو لذت ببرد
" دیو باری "

مردها از صفت " جوان " برای زنهای زیر 18 سال و مردهای زیر 80 سال استفاده می کنند
"نانسی لین دزموند "

اگر زنی رنگ شاد بپوشد رژ لب بزند ، و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می برد . ولی اگر کلاه کوچکی بر سرش بگذارد و کت و دامن خیاط دوز تن کند شوهرش با کمال میل او را بیرون می برد و تمام مدت به زنی که لباس رنگ شاد پوشیده و کلاه عجیب و غریب سرش گذاشته و رژ لب زده است خیره می شود
"بالتیمور بیکن "

فکر می کنید قبل از اینکه یک مرد اعتراف کند که گم شده است چند راه دیگر را باید بالا و پایین برود
" نویسنده ی ناشناس "

تنها 99 درصد مردها هستند که باعث بدنامی 1 درصد باقی مانده می شوند
" نویسنده ی ناشناس "

او مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود
"جرج الیوت "

ما نقاط مشترک زیادی با هم داشتیم ، من عاشق او بودم و او هم عاشق خودش بود
" شلی وینترز "

وقتی مردی به من می گوید که می خواهد همه ی ورق هایش را رو کند همیشه بی اختیار به آستینش نگاه می کنم
" لزلی بلیشا "

اکثر مردها سه گروه را دوست دارند ولی هیچ وقت آنها را درک نمی کنند : افراد مونث ، دخترها و زنها
"نویسنده ی ناشناس "

حرفی نیست که زنها کودن هستند ،ولی آنها برای این این طور آفریده شده اند که بتوانند با مردها برابری کنند
" جرج الیوت "

شما خیلی مردهای باهوش را می شناسید که با زنهای کودن ازدواج کرده اند ، ولی هرگز زن باهوشی را پیدا نمی کنید که با مرد کودنی ازدواج کرده باشد
" اریکا جانگ "

مردها دارای قوه ی بینایی هستند ولی زنها از بینش برخوردارند
" ویکتور هوگو "

برای اینکه مردی را واقعا بشناسید ببینید که با یک زن ، یک بچه و یک لاستیک پنچر چطور رفتار می کند
"نویسنده ی ناشناس "

وقتی شما نشسته اید مردها و بچه ها فکر می کنند حتما منتظرید تا کسی کاری به شما بدهد تا برایش انجام بدهید
" سرنا گری "

هیچ وقت سوار ماشین مردهای ناشناس نشوید و فراموش نکنید که همه ی مردها برای شما ناشناس هستند
" رابین مورگان "

زن بودن کار بسیار شاقی است ، چون معمولا مستلزم سر و کله زدن با مردهاست

 

 

 



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:16



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید. سعی میکنم واسه همتون مطالب جالب و خوندنی داشته باشم.با نظرتون به من کمک کنید.ورودتون رو پیشاپیش تبریک میگم خوش آمدید.
mehran_esa2@yahoo.com


مطالب پیشین

فروش پنل ارسال پیامک تبلیغاتی با بهترین امکانات و ارزانترین قیمت
ارسال انبوه پیامک تبلیغاتی با ارزانترین قیمت
عکس های قدیمی بهبهان
عکس های قدیمی کشف حلقه زرین ارگان بهبهان1368
7نکته در مورد خندیدن
8خطری که پیتزا دارد!!
آیا خوردن خمیر دندان ضرر دارد؟
صابون بهتر است یا شیر پاک کن؟
برای جلوگیری از سرماخوردگی زنجبیل مصرف کنید
6نکته مهم درکاربا کامپیوتر
مجیدی ودخترش در رستوران
دوست یابی کنید یا دوستانتان را بیشتر کنید!
راهکارهایی برای رفع استرس
گوشی موبایل را 100درصد شارژ نکنید
9 موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن
کوتاهترین خلبان جهان
کشف جسد پزشک تهرانی پس از18سال
زود بخوابید تا سلامت باشید
خشوع امام صادق(ع) در لبیک گفتن
بنر کلوب




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by behbahanfun
This Template By Theme-Designer.Com