کسی که دو بار از روی یک سنگ بلغزد، شایسته است که هر دو پایش بشکند
عشق دیروز تو به من بگو زشت! من به تو می گم قشنگ! بذار جفتمون به هم دروغ گفته باشیم!!...
هنوز میون ما بود.واسه من توی قلبت هنوز یه ذره جا بودهیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات هستی
چه شب است يارب امشب كه ز پس سحر ندارد... من و باز آن دعاها كه يكي اثر ندارد... غلط است اين كه گويند به دل به دل راه دارد... دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
آری دوستی دو نیمه دارد نیمی از آن عشقی است که دل تو را بیقرار کرده است و نیمی دیگر آن محبتی است که در دل من می تپد
تو بگو وقتی خواب بودم چه کسی مداد رنگیشُ برداشت و فاصله ها رو پٌررنگ کرد ؟؟
یکی بود یکی نبود.زیر این سقف کبود یه غریبه اشنا دل و جونمو ربود.اینجوری نگام نکن گل یاس مهربون.اون غریبه خودتی همیشه پیشم بمون
دو ماه دیگه تابستون تموم میشه پاییز میاد برگ درختا میریزه مدرسه ها شروع میشه باز بدبختی ها رنج تا نصفه شب درس خوندن باز یک سال درس خوندن. امتحان .تکلیف ستاد کوفت کردن تابستان به دانش اموزان گرامی
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد.کس جای در این منزل ویرانه ندارد.دل را به کف هر که دهم باز پس آرد.کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
من بی پناهم تو بی گناهی - دل به تو دادم ، چه اشتباهی از تو کشیدم شکل کبوتر - نقاشی ام رو بگذار و بگذر تو این نبودی ، من بد کشیدم - آخه دلت رو هرگز ندیدم تو بی گناهی ، من بی پناهم - ایمن بمانی از اشک و آهم
برنارد شاو : مراقب باشید چیزهایی که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی را که بدست آورده اید دوست بدارید
چه اسارت بی افتخاری است در بند حرف این و آن بودن
با صد هزار جلوه برون آمدی که من ، با صد هزار دیده تماشا کنم ترا
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
نظرات شما عزیزان: