منوی اصلی


نویسندگان


لینک دوستان

وبلاگ تخصصی سلاح وشکار

آشناترين ها

آموزشی و اطلاع رسانی

quartz1

Hot News

کانون شرق نو

کلبه شادی

مجله انلاین برنا

ای اف دی دانلود.::مخصوص هکرها::.

شوری سنج اب اکواریوم

کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک   ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و اطلاعات برای بهبهانیهای گل و آدرس www.behbahanfun.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد .





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 151
بازدید کل : 858704
تعداد مطالب : 472
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1


type="text/css">//Ashoora.ir|Oghat Begins

آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

سرگرمی و اطلاعات


لوگوی دوستان


بر چسب ها




آب آناناس بخورید سرما نخورید!!

پنج شنبه 12 آبان 1390

 

  

اگر شما هم از آن سرماخورهای حرفه‌ای هستید و با شروع فصل سرما به هر دارویی متوسل می‌شوید تا سرما نخورید، برای یک بار هم که شده آناناس را امتحان کنید. چرا؟

برای این که پزشکان توصیه می‌کنند اگر زیاد دچار سرماخوردگی می‌شوید و این وضعیت شما را آزار می‌دهد، می‌توانید با نوشیدن آب آناناس تا حد زیادی علائم این بیماری را کاهش دهید

متخصصان تغذیه معتقدند، آناناس علاوه بر این که شیرین و خوش طعم است مزایای بسیاری برای سلامتی نیز دارد. از جمله این که آناناس حاوی یک نوع آنزیم با خواص ضد‌التهابی است که "بروملاین" نام دارد. این آنزیم در واقع می‌تواند با عفونت‌ها مقابله کرده و باکتری‌ها را نابود سازد

نوشیدن آب آناناس در تسکین گلودرد هم موثر است و همچنین می‌تواند به راحتی مخاط بدن را پاکسازی کند. آنزیم بروملاین موجود در آناناس به تسکین سرفه‌های ناشی از سرماخوردگی کمک می‌کند

علاوه بر این‌ها نوشیدن آب آناناس می‌تواند در تسکین بدن‌دردهای ناشی از سرماخوردگی تاثیر مفید و به سزایی داشته باشد. پس تا عطسه اول آمد بدوید یک لیوان آب آناناس بخورید



:: برچسب‌ها: علمی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 14:5



چگونه افراد طرد شده را درمان کنیم؟!!

دو شنبه 9 آبان 1390

 همه در طول زندگی خود گاهی طرد می شوند. برای من هم اتفاق افتاده است به خاطر همین می دانم که بدترین احساس روی زمین است.


افرادیکه طرد شده باشند معمولاً شدیداً شوکه و عصبی می شوند. تعجب می کنند که آیا می توانند به قسمت دیگری از زندگی خود اعتماد کنند یا نه چون این طرد شدگی قضاوت خود آنها را هم زیر سوال برده است. واقعاً موقعیت بدی است.


از دست دادن کسی که دوستش دارید، خلائی سنگین در دل شما باقی می گذارد. این عذاب باعث می شود انتظار روزهایی را بکشید که زندگی برایتان آسانتر شود و همچنان امیدوار می مانید که طرفتان برگردد، گاهی اوقات حتی بعد از سالها زندگی مجردی.

تفکر اشتباه

همچنین ممکن است حس کنید که اگر طرفتان برنگردد، دیگر هیچکس نمی تواند آن خلاء را در زندگی شما پر کند و دیگر نمی توانید عاشق کسی شوید. این حرف کاملاً پوچ است اما غم و اندوه باعث می شود نتوانیم درست فکر کنیم.

 

 

بقیه در ادامه مطلب

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: علمی", ,
ادامه ی مطلب ...

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 13:15



چرا زنان غیبت کردن و مردان مشاجره را دوست دارند؟!!

شنبه 7 آبان 1390

  

یک زبانشناس آمریکایی به تازگی با انتشار کتابی به بررسی علت اینکه چرا زنان غیبت کردن و مردان مشاجره با صدای بلند را دوست دارند، پرداخته است.
بیش از چند دهه است که زبانشناسان نشان داده اند بسیاری از رفتارهای قالبی وابسته به جنس در زمان صحبت کردن به طور قابل ملاحظه ای خود را نشان می دهند. به طوریکه برای مثال، در شرایطی که زنان صحبتهای درگوشی و پچ پچ کردن را ترجیح می دهند مردان با صدای بلند حرف می زنند و درحالی که زنان پشت سر یکدیگر غیبت می کنند مردان به صورت رودرو با هم مشاجره می کنند. مردان احساسات خود را از دیگران پنهان می کنند درحالی که زنان با هر غریبه ای که در خیابان می بینند درد دل می کنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این تفاوتها تنها بازتابی از پیش انگاریهای فرهنگی و سنتی ما درباره جنس ها است و جنبه واقعیت ندارد.
این درحالی است که "جان ال. لوک"، استاد زبانشناسی کالج لهمن در نیویورک به تازگی کتابی با عنوان "دوئل ها و دوئت ها" را منتشر کرده و در آن به بررسی این نکته پرداخته است که زنان و مردان به طور ریشه ای از روشهای متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می کنند که به دلیل روشهای تربیتی آنها نیست بلکه این تفاوتها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. این زبانشناس در این کتاب توضیح داده است که مردان برای به رخ کشیدن قدرت و توانایی استدلالی خود به زنان از کلام ستیزه جویانه "دوئل" استفاده می کنند. درحالی که زنان، الگوهای گفتاری ملایم تری برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می کند.

به گفته "لوک"، این الگویی است که به مدت هزاران هزار سال در تاریخ تکامل بشر ادامه داشته است.
این زبانشناس در خصوص تفاوتهای میان کلام زنان و مردان توضیح داد: "زمانی که زنان با همجنسان خود صحبت می کنند به دنبال نقاط مشترک می گردند بنابراین به طور مداوم کلام یکدیگر را قطع می کنند. این مسئله موجب می شود که زنان به یکدیگر برای به اتمام رساندن داستانها کمک کنند و در واقع آنها یک داستان را با همدیگر می سازند. این بافت پیوندی در گروههای زنان سبب می شود که اطلاعات شخصی و صمیمی درباره زندگی و روابط گوینده با سایر مردم به کل اعضای گروه ارائه شود. این یک علامت مشخص از روشی است که زنان از آن برای صحبت با دوستان همجنس خود استفاده می کنند و درواقع روش گفتار زنان یک الگوی دوئت (دو همصدایی) دارد."
وی در خصوص تمایل زنان به غیبت کردن و شایعه پراکنی گفت: "واژه شایعه (
gossip) یک لحن تحقیرآمیز دارد اما زنان از این واژه در مفهوم یک کد اخلاقی جامعه استفاده می کنند. نتایج مطالعه ای که بر روی مفهوم شایعه یا سخن چینی انجام شد نشان داد که زنان سخن چین معمولاً درباره زنانی که خانه داران بدی هستند، زنانی که مادران بدی هستند و زنانی که همسران خوبی نیستند غیبت و شایعه پراکنی می کنند. این رفتارها هر یک از زنان را در یک جامعه تهدید می کنند. بنابراین زنان دلیل بسیار خوبی دارند که درباره این موضوعات صحبت کنند تا آنها را حل کنند. اما از آنجا که موضوعات مشابه برای مردان تهدید به شمار نمی آید بنابراین آنها معمولاً غیبت نمی کنند."

"لوک" درباره تمایل مردان به گفتار برپایه الگوی دوئل گفت: "اگر شما دو مرد باشید و برای مثال بخواهید باهم حرف بزنید احتمال بسیاری وجود دارد که به همدیگر کمی توهین کنید و یا به روشی ستیزه جویانه با هم صحبت کنید. در واقع، مردان برای اینکه خود را تاتیرگذار نشان دهند تمایل دارند از واژگان درشت استفاده کنند. کاری که زنان هرگز و هرگز انجام نمی دهند"



:: برچسب‌ها: علمی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 11:43



چگونه سیستم ایمنی بدن خود را قوی کنیم؟

پنج شنبه 5 آبان 1390

 چگونه سیستم ایمنی بدن خود را تقویت كنیم؟

 

آموزش شیوه تقویت و حفظ سلامت سیستم ایمنی بدن، كار پیچیده و دشواری است اما بی‌تردید اگر شما از سلامت روانی و جسمی برخوردار باشید، دستگاه ایمنی بدنتان نیز قوی‌تر خواهد بود....

 

هرچند تقویت سیستم ایمنی كار نسبتا ساده‌ای است، اما به سادگی خوردن یك قرص نیست. دستگاه ایمنی بدن شبكه‌ای پیچیده از سیستم‌هایی است كه با هم كار می‌كنند تا این دستگاه را سالم نگه دارند. بنابراین، تمركز روی یك الگوی زندگی سالم می‌تواند به بهبود عملكرد این دستگاه‌ها و در نتیجه سلامت و تقویت سیستم ایمنی بدن كمك كند.

سایت اینترنتی كامن هلت در این مقاله فهرستی از 12 اقدام مفید و موثر را برای تقویت این دستگاه حیاتی در بدن و بهبود كارآیی آن منتشر كرده كه به قرار زیر است:

1-‌ از مواد سمی و میكروب‌ها دوری كنید. سیگار نكشید و با افراد سیگاری تا حدامكان در ارتباط نباشید. از تماس با فلزات سنگین، مواد شیمیایی و مصرف داروهایی كه عوارضی چون سركوب كردن سیستم ایمنی بدن را دارند، حتی المقدور خودداری كنید.

2- آن دسته از مواد مغذی را كه برای سلامت سیستم ایمنی بدن ضروری هستند به رژیم غذایی روزانه خود اضافه كنید. همیشه از پروتئین‌های با كیفیت و غذاهای سرشار از فیبر خوراكی استفاده كنید. همچنین سیر و محصولات پروبیوتیك را برای تقویت سیستم ایمنی بدن خود استفاده كنید.

3- از آنتی اكسیدانهای بیشتری استفاده كنید. برای مثال میوه‌ها و سبزی‌ها سرشار از آنتی اكسیدان‌های مختلف و مفید هستند.

4- 30 دقیقه در روز ورزش كنید. چون فعالیت بدنی مداوم، سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌كند. اما به یاد داشته باشید كه ورزش خیلی سنگین، تاثیر معكوس داشته و سیستم ایمنی را تضعیف می‌كند.

5- از خوردنی‌های مضر پرهیز كنید. چربی‌های ترانس، كربوهیدراتهای ناسالم، الكل و كافئین زیاد، از این جمله هستند.

6- روزانه 8 لیوان آب بنوشید. بخش عمده بدن انسان از آب تشكیل شده و تمام دستگاه‌های بدن برای فعالیت خوب به آب كافی نیاز دارند تا مواد زائد و سمی را از بدن دفع كند.

7- حتما استرس خود را كنترل كنید چون استرس در بلندمدت به سیستم ایمنی آسیب می‌رساند و شما را مستعد ابتلا به بیماری‌ها می‌كند.

8- استراحت و خواب كافی داشته باشید. خواب كافی شبانه، در واقع باتری بدن را دوباره شارژ كرده و سیستم ایمنی را تقویت می‌كند.

9- مصرف روزانه مكمل‌ها را فراموش نكنید. البته برای مصرف این مكمل‌ها مثل ویتامین‌های A، ب كمپلكس، C، D،E و املاحی چون روی و سلنیوم حتما با یك متخصص تغذیه مشورت كنید.

10- مصرف كالری را محدود كنید.

11- زمان بیشتری را در هوای آزاد و در مقابل نور طبیعی روز سپری كنید.

12- همیشه نگرش مثبتی به زندگی داشته باشید. یك زندگی اجتماعی سالم و مثبت اندیشی با روابط مثبت اجتماعی، بی‌تردید در تقویت سیستم ایمنی بدن موثر است. 

 

گردآوری : گروه سلامت سیمرغ

 



:: برچسب‌ها: علمی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 10:25



بدهکار و جهنم

دو شنبه 2 آبان 1390

 بدهکار وجهنم

 

 

بدهکاری هنگام مرگ، ملکه دربان دوزخ را دید. ملکه گفت: کافی است که فقط یک کار خوب کرده باشی تا همان یک کار تو را برهاند. خوب فکر کن
مرد به خاطر آورد که یکبار در جنگلی قدم می­زد. عنکبوتی سر راهش دیده بود و برای این که عنکبوت را لگد نکند راهش را کج کرده بود. ملکه لبخندی بر لب آورد و در این هنگام تار عنکبوتی از آسمان نازل شد تا به مرد اجازه صعود به بهشت را بدهد. بقیه محکومان نیز از تار استفاده کردند و شروع به بالا رفتن کردند


اما از ترس پاره شدن تار، برگشت و آنها را به پایین هل داد و در همان لحظه تار پاره شده و مرد به دوزخ بازگشت.آنگاه شنید که ملکه دوزخ می گوید: شرم آور است که خودخواهی

 

تو همان یگانه خیر

 

 تو را مبدل به شر کرد

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: داستان", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 13:18



یک داستان آموزنده

شنبه 30 مهر 1390

 سالها پیش، در کشور آلمان، زن و شوهری زندگی می کردند. آنها هیچ گاه صاحب فرزندی نمی شدند. یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند، ببر کوچکی در جنگل، نظر آنها را به خود جلب کرد. مرد معتقد بود: نباید به آن بچه ببر نزدیک شد. به نظر او ببرمادر جایی در همان حوالی فرزندش را زیر نظر داشت. پس اگر احساس خطر می کرد به هردوی آنها حمله می کرد و صدمه می زد. اما زن انگار هیچ یک از جملات همسرش را نمی شنید، خیلی سریع به سمت ببر رفت و بچه ببر را زیر پالتوی خود به آغوش کشید، دست همسرش را گرفت و گفت: عجله کن! ما باید همین الان سوار اتوموبیلمان شویم و از اینجا برویم. آنها به آپارتمان خود باز گشتند و به این ترتیب ببر کوچک، عضوی از ا عضای این خانواده ی کوچک شد و آن دو با یک دنیا عشق و علاقه به ببر رسیدگی می کردند. سالها از پی هم گذشت و ببر کوچک در سایه ی مراقبت و محبت های آن زن و شوهر حالا تبدیل به ببر بالغی شده بود که با آن خانواده بسیار مانوس بود. در گذر ایام ، مرد درگذشت و

مدت زمان کوتاهی پس از این اتفاق، دعوتنامه ی کاری برای یک ماموریت شش ماهه در مجارستان به دست آن خانم رسید. زن، با همه دلبستگی بی اندازه ای که به ببری داشت که مانند فرزند خود با او مانوس شده بود، ناچار شده بود شش ماه کشور را ترک کند و از دلبستگی اش دور شود. پس تصمیم گرفت: ببر را برای این مدت به باغ وحش بسپارد. در این مورد با مسوولان باغ وحش صحبت کرد و با تقبل کل هزینه های شش ماهه، ببر را با یک دنیا دلتنگی به باغ وحش سپرد و کارتی از مسوولان باغ وحش دریافت کرد تا هر زمان که مایل بود، بدون ممانعت و بدون اخذ بلیت به دیدار ببرش بیاید. دوری از ببر، برایش بسیار دشوار بود. روزهای آخر قبل از مسافرت، مرتب به دیدار ببرش می رفت و ساعت ها کنارش می ماند و از دلتنگی اش با ببر حرف می زد. سر انجام زمان سفر فرا رسید و زن با یک دنیا غم دوری، با ببرش وداع کرد.
بعد از شش ماه که ماموریت به پایان رسید، وقتی زن، بی تاب و بی قرار به سرعت خودش را به باغ وحش رساند، در حالی که از شوق دیدن ببرش فریاد می زد: عزیزم، عشق من، من بر گشتم، این شش ماه دلم برایت یک ذره شده بود، چقدر دوریت سخت بود، اما حالا من برگشتم و در حین ابراز این جملات مهر آمیز، به سرعت در قفس را گشود: آغوش را باز کرد و ببر را با یک دنیا عشق و محبت و احساس در آغوش کشید. ناگهان، صدای فریادهای نگهبان قفس، فضا را پر کرد: نه، بیا بیرون، بیا بیرون: این ببر تو نیست. ببر تو بعد از اینکه اینجا رو ترک کردی، بعد از شش روز از غصه دق کرد و مرد. این یک ببر وحشی گرسنه است. اما دیگر برای هر تذکری دیر شده بود. ببر وحشی با همه عظمت و خوی درندگی، میان آغوش پر محبت زن، مثل یک بچه گربه، رام و آرام بود. اگرچه، ببر مفهوم کلمات مهر آمیزی را که زن به زبان آلمانی ادا کرده بو ، نمی فهمید، اما محبت و عشق چیزی نبود که برای درکش نیاز به دانستن زبان و رسم و رسوم خاصی باشد. چرا که عشق آنقدر عمیق است که در مرز کلمات محدود نشود و احساس آنقدر متعالی است که از تفاوت نوع و جنس فرا رود.
برای هدیه کردن محبت، یک دل ساده و صمیمی کافی است، تا از دریچه ی یک نگاه پر مهر عشق را بتاباند و مهر را هدیه کند. محبت آنقدر نافذ است که تمام فصل سرمای یاس و نا امیدی را در چشم بر هم زدنی بهار کند. عشق یکی از زیباترین معجزه های خلقت است که هر جا رد پا و اثری از آن به جا مانده تفاوتی درخشان و ستودنی، چشم گیر است. محبت همان جادوی بی نظیری است که روح تشنه و سر گردان بشر را سیراب می کند و لذتی در عشق ورزیدن هست که در طلب آن نیست. بیا بی قید و شرط عشق ببخشیم تا از انعکاسش، کل زندگیمان نور باران و لحظه لحظه ی عمر، شیرین و ارزشمند گردد. در کورترین گره ها، تاریک ترین نقطه ها، مسدود ترین راه ها، عشق بی نظیر ترین معجزه ی راه گشاست. مهم نیست دشوارترین مساله ی پیش روی تو چیست، ماجرای فوق را به خاطر بسپار و بدان سر سخت ترین قفل ها با کلید عشق و محبت گشودنی است.



:: برچسب‌ها: داستان", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:43



شما مرغابی هستید یا عقاب...!!! ؟

پنج شنبه 28 مهر 1390

 

 

 ماجرای یک راننده تاکسی نیویورکی  

 

شما مرغابی هستید یا عقاب؟ )) 

 

 

وقتی شما به شهر نیویورك سفر كنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است كه پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یك تاكسی را داشته باشید. اگر یك تاكسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است. اگر راننده ی تاكسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید. اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید

 

هاروی مك كی می گوید: روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاكسی ایستاده بودم كه ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید

 

سپس كارت كوچكی را به من داد و گفت: لطفا به عبارتی كه رسالت مرا تعریف می كند توجه كنید

 

بر روی كارت نوشته شده بود: در كوتاه ترین مدت، با كمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممكن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم

 

من چنان شگفت زده شدم كه گفتم نكند هواپیما به جای نیویورك در كره ای دیگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم. پس از آنكه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من كرد و گفت: پیش از حركت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یك فلاسك قهوه معمولی و فلاسك دیگری از قهوه مخصوص برای كسانیكه رژیم تغذیه دارند، هست

 

گفتم: خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم

راننده پرسید: در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه.

 

سپس با دادن یك بطری نوشابه، حركت كرد و گفت: اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریكای امروز در اختیار شما است

 

آنگاه، بار دیگر كارت كوچك دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: این فهرست ایستگاههای رادیویی است كه می توانید از آنها استفاده كنید. ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورك اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سكوت كنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم

 

از او پرسیدم: چند سال است كه به این شیوه كار می كنید؟

پاسخ داد: دو سال.

پرسیدم: چند سال است كه به این كار مشغولید؟

جواب داد: هفت سال.

پرسیدم: پنج سال اول را چگونه كار می كردی؟

 

گفت: از همه چیز و همه كس،از اتوبوسها و تاكسی های زیادی كه همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی كه نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم

 

 روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم كه وین دایر شروع به سخنرانی كرد. مضمون حرفش این بود كه مانند مرغابیها كه مدام واك واك می كنند، غرغر نكنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید. پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم كه تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاكسیهای كثیفی كه رانندگانش مدام غرولند می كردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت كه تصمیم گرفتم تجدید نظری كلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم

 

پرسیدم: چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟

گفت: سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید. نكته ای كه مرا به تعجب واداشت این بود كه در یكی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاكسی در میان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال كردند. بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد كردند كه چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند

 



:: برچسب‌ها: داستان", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 14:57



پیامک جدید...

چهار شنبه 27 مهر 1390

  


به سلطان حقيقتها فراموشت نخواهم کرد، تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد

 

 

باختم در عشق، اما باختن تقدير نيست، ساختم با درد تنهايي، مگر تقدير چيست؟

 

 

 

در آيينه مي افتاد وقتي که باد مي آمد و آشفته ام ميکرد، وقتي که غروب ميرفت و نا تمام ميماندم، در آيينه مي افتاد و خدا بازتاب تو بود و تو بازتاب خدا که در آيينه مي افتاد. (فروغ فرخزاد)

 

 

گر جفاي روزگار تکه کند قلب مرا، روي هر تکه نويسم اسم زيباي تو را

 

 

دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نيست، من به تو جان ميسپارم، دل که قابلدار نيست...

زيباترين حکمت دوستي به ياد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...

 

 

بقیه در ادامه مطلب

 



:: برچسب‌ها: اس ام اس", ,
ادامه ی مطلب ...

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 16:9



تفاوت عشق و ازدواج

سه شنبه 26 مهر 1390

 یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من تعجب کرده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت، همون روز عصر با یک کپی از روزنامه برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم. در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت. فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب وعشق مثل روزنامه می مونه،ازدواج یک اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هست مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه می تونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی اینکارو می کنم هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی اما وقتی که این باور در تونیست که این آدم مال منه، و هر لحظه میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء باارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه و این تفاوت عشق است با ازدواج "



:: برچسب‌ها: داستان", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 14:43



فکر دیگران را بخوانید!! ( روانشناسی )

دو شنبه 25 مهر 1390

 آموزش خواندن فكر دیگران

 

 

آیا مایلید به افكار كسی كه در كنار دستتان نشسته است پی ببرید؟

 
اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می‌توانیم بسیاری از آنها را حتی از نـوع صـحـبـت‌كـردنـشـان ‌بـشـنـاسـیـم. ‌امـا ایـن شنـاخـت در مـواجهـه حضـوری بـا دانستن بــســیــــاری از حــــالات‌ثــابــت شــده در عـلــم روان‌شناسی، بهترین فرهنگ نامه آدم‌شناسی را برایمان می‌گشاید. با ‌شناخت بیشتر افراد، ارتبـاطمـان جهـت دار می‌شود و در مدت كوتاهی خواهیم توانست به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیك شویم
ایجاد رابطه ‌صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان و تقویت ارتباط ما با خودمان و اطرافیان می‌شود.‌ هر چه بهتر و كامل‌تر با خود و دیگران ارتباط برقرار كنیم‌، ‌احساس موفقیت از ایجاد یك ارتباط صحیح و دوستانه، ما را زودتر به هدف‌هایمان می‌رساند

 

 

فرد خوددار: ‌اگر شخصی دست‌هایش را پشت كمر قفل كند، نشان می‌دهد كه خود را به شدت كنترل كرده است.‌در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور ‌كند

 
حالت تدافعی:‌ ‌‌ ‌اگر انگشتان دست‌ها به‌‌‌بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله‌ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی‌میلی برای تغییر چهره شخص است.‌اگر ‌انگشت‌ها مشت شده باشند، حالت بی میلی، شدیدتر است‌ ‌

 

متفكر: ‌گره كردن دست‌ها به دسته‌های صندلی، نشان می‌دهد كه شخص سعی دارد احساس خود را مهار كند. اما قفل كردن قوزك پاها به یكدیگر حالت تدافعی است.‌ این ‌حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می‌شود ‌‌ ‌

 

 

دقت: ‌‌‌وقتی شخصی انگشت سبابه را روی صورت و بقیه انگشتانش را به صورت گره كرده در پایین صورتش قرار می‌دهد یعنی با دقت است.‌این حالت نشان می‌دهد كه وی بادقت زیاد به صحبت‌های شما گوش می‌دهد و یك یك كلمات شما را می‌سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می‌خورد ‌‌ ‌

 

 

بدگمان:‌ ‌‌‌انگشت‌های گره شده زیر چانه و نگاه خیره، نشان دهنده حالت تردید و دودلی اسـت.‌ او بـه صـحـبـت‌های شما و صحت گفته‌هایتان تردید می‌كند. در این حالت ممكن ‌است آرنج او روی میز قرار گرفته باشد

 

 

بی‌گناه: ‌‌دست‌هایی كه روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن حالت بی‌گناهی و درستكاری است.‌ این حالت، اثر باقیمانده از شكل سوگند خوردن است ‌كه‌‌‌دست را روی قلب قرار می‌دهند

 

 

‌‌مطمئن:‌ این حالت دست‌ها در مردها نشان می‌دهد به آنچه كه می‌گویند اعتقاد و اعتماد كامل دارند و در خانم‌ها كمتر دیده می‌شود. هنگامی كه دست خود را به ‌كمر می‌زنند نشان می‌دهند كه به آنچه می‌گویند اطمینان دارند

 

 

مـرمـوز: دسـت‌هـای به هم مشت شده زیر‌‌‌چانه، نشان می‌دهد كه شخص نظریاتش را پنهان می‌كند و به شما اجازه می‌دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی كه ‌حرف‌هایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد كرد

 

 

ظاهرساز: ‌او آرام به نظر می‌رسد اما این آرامش پیش از توفان است.‌این حالتی است كه بیشتر روِسا به خود می‌گیرند تا خود را به گونه‌ای به زیردستان نزدیك كنند و در ‌عین حال جاذبه آنها نیز كم نشود

 


اعتماد به نفس:‌ ‌تكیه زدن به صندلی در حــالـتــی كــه دسـت‌هـا پشـت سـر قفـل شـده، نشان‌دهنده اعتماد به نفس قوی است.‌ اگر شـخـصــی در ایــن حــالــت صـحـبــت مـی‌كنـد به‌‌گفته‌های خود اعتماد ‌دارد و اگر به صحبت‌های شما گوش می‌دهد به خود زحمت ندهید، او خود همه ماجرا را می‌داند

 



:: برچسب‌ها: شخصیت شناسی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 20:6



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید. سعی میکنم واسه همتون مطالب جالب و خوندنی داشته باشم.با نظرتون به من کمک کنید.ورودتون رو پیشاپیش تبریک میگم خوش آمدید.
mehran_esa2@yahoo.com


مطالب پیشین

فروش پنل ارسال پیامک تبلیغاتی با بهترین امکانات و ارزانترین قیمت
ارسال انبوه پیامک تبلیغاتی با ارزانترین قیمت
عکس های قدیمی بهبهان
عکس های قدیمی کشف حلقه زرین ارگان بهبهان1368
7نکته در مورد خندیدن
8خطری که پیتزا دارد!!
آیا خوردن خمیر دندان ضرر دارد؟
صابون بهتر است یا شیر پاک کن؟
برای جلوگیری از سرماخوردگی زنجبیل مصرف کنید
6نکته مهم درکاربا کامپیوتر
مجیدی ودخترش در رستوران
دوست یابی کنید یا دوستانتان را بیشتر کنید!
راهکارهایی برای رفع استرس
گوشی موبایل را 100درصد شارژ نکنید
9 موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن
کوتاهترین خلبان جهان
کشف جسد پزشک تهرانی پس از18سال
زود بخوابید تا سلامت باشید
خشوع امام صادق(ع) در لبیک گفتن
بنر کلوب




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by behbahanfun
This Template By Theme-Designer.Com